سايه روشن

Friday, October 18, 2002


واي ! هواي تهران چقدر آلوده است! هر كس كه هر جا به جز تهرانه يك نفس عميق بكشه جاي شهروندان اين ابر شهر ! خيلي خيلي خوشحالم كه نميتونم ريه هامو ببينم چون احتمالا بيش از نصف ريه هام سياه سياهه. سياه از دود اتوبوسهاي شركت واحد , ميني بوسها , موتور سيكلتها و .... ! فقط تصور كنيد شروع يك روز زيبا براي " تنها ترين سايه " :1. صبح معمولا 15 دقيقه اي در ميدان شهرك غرب در هوايي روح انگيز و پر از دود ميني بوسها و اتوبوسها منتظر تاكسي ميشم.
در تاكسي 3 حالت وجود داره : الف)رااننده سيگار ميكشه ب)راننده در حال سيگار كشيدن نيست ولي بوي دود سيگارهاي متعدد گذشته اش ماشين و صندلي ها رو معطر كرده ج) جناب آقاي محترم بغل دستي لباسشون بوي مطبوع سيگار ميده.
2.حدودا 30 دقيقه اي در ترافيك صبحگاهي بزرگراه همت . فكر نميكنم خيلي نياز به توضيح داشته باشه وقتي نيم ساعتي در كنار 100 ها اتوبوس و ميني بوس و تاكسي , و در شعاع كمتر از 50 متري اونها باشي! حداقل چند كيلويي سرب به درون ريه هاتون فرستاديد! نمي دونيد ديدن درختچه هاي اطراف بزرگراه چقدر روح افزاست وقتي تمام برگهاشون خاكستريه و اگه صداي موتور ماشينها اجازه بده ميشه صداي خفه گي تك تك روزنه هاي تنفسي اونها رو شنيد !
3. ترافيك 15تا 20 دقيقه اي هم در بزرگراه رسالت در انتظارمه. شرايطش چه از لحاظ ميزان دود و سرب و چه از لحاظ درختهاي خفه شده يكسانه.
ديگه بهتره بيخياله اتوبوسها و تاكسيهاي ميدان رسالت و هواي تميز اون محدوده از شهر بشيم.

و همه اينها به من كمك ميكنند تا روزي سرشار از انرژي و شادابي رو شروع كنم D:

واقعا ما تهرانيها تا كي ميخوايم به اين همه آلودگي بي تفاوت باشيم ؟؟؟
اگه جايي هستيد كه هواي تميزي داره , به جاي من هم يك نفس عميق بكشيد , كه بدجوري دلم براش تنگ شده!


اينجا هوا داره روز به روز گرمتر ميشه.
يخ هايي كه شيشه ها رو كدر ميكردند كم كم , و آروم , دارن آب ميشن . اصلا دارم به اين نتيجه ميرسم كه شايد شيشه ها از اول هم شفاف بودند و اين چشم من بوده و كه يخ زده ! در هر حال با دوستهايي مثل كهكشان و نخونيد! همه چي داره بهتر ميشه :)


حالا معلوم نيست باز يك سرما پيره زن ديگه تو راه هست يا نه ! آدم چه ميدونه؟ اين روزها هيچ كاري حساب و كتاب نداره .