سايه روشن

Friday, August 30, 2002

خدايا...چقدر آدمها با هم متفاوتند...چقدر لياقت آدمها باهم فرق داره
افق پرواز پرنده روحها چقدر مي تونه بالا و وسيع باشه
خدايا ... هيچ وقت ما را به وضع فعليمان راضي مكن كه ما از بينهايتيم

....يكي از دوستانم كه تازه عقد كرده مهرش را سرپرستي پنج كودك يتيم قرار داده...چقدر يك آدم مي تونه بزرگ باشه...تازه فهميدم چرا هروقت حرف از مهريه اش ميشد موضوع را عوض ميكرد...
يعني اين زندگي هيچوقت با ابتذال و روزمرگي مي ميره؟

خدايا ... هيچ وقت ما را به وضع فعليمان راضي مكن كه ما از بينهايتيم
كاش كسي احساسم را مي فهميد...كاش


Wednesday, August 28, 2002

تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
گذر ثانيه ها او را در جاده زمان به جلو ميرانند
به سوي مقصدي نامعلوم
چقدر دو كم است
و چه كمتر اگر اين دو تعداد راههاي فراسويت باشند
و چه كمتر اگر مربع هاي پر شده از گرافيت نرم پايت را به هر يك از اين راهها بلغزانند
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
يعني اگر گرافيت مي دانست كه چنين سخت, سرنوشت جواني را بدو سپرده اند جرات پا گذاشتن به جدول مندليف را داشت؟
روزهاي او در انتظار يك زنگ تلفن سپري مي شود
خبر از تعداد مربع هاي گرافيتي خواهند داد
در قرن بيست و يك ام در دوره تكنولوژي اطلاعات سرنوشت ما ايرانيان را با مربع هاي گرافيتي رقم زده اند
عجبا!
بدون اينكه نتيجه سالها تلاش ذره اي در انتخابت ارزش داشته باشد
تنها يك روز
تنها چندساعت
تنها چند مربع گرافيتي بي روح
بدون حتي يك ذره رحم
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
در گوشه اي از اين كره خاكي...
قومي نفس مي كشند كه علم و هنر و ادب و فرهنگ را به خود نسبت مي دهند
و در اين زمان جهنمي
تنها رقم زننده فرهنگ , علم , شخصيت و انسانيت ايشان
مربع هاي گرافيتي بي رحميست كه شايستگي بر دوش كشيدن اينها همه را ندارند...
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
سرنوشت جواني رقم خورد
به همين سادگي
باور كنيد!
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك
تيك تاك ...تيك تاك...تيك تاك


Sunday, August 25, 2002

من كه ديگه كم آوردم! مجبور شدم عكس آخري را كه گذاشته بودم اينجا را بردارم , چون ظاهرا سايتي كه از اونجا عكس را برداشته بودم مشكل داشت و هر كاري هم كه كردم باز واسه خيلي ها load نميشد.
:( واقعا متاسفم.