Friday, April 26, 2002
آدمهاي سبزي هستند كه در برهوت ذهن,عطر گلها رو به ارمغان ميارند.با نمناكي يادشان تركهاي تشنگي را سيراب ميكنند.من به اينها ميگم ستاره هاي دنباله دار شب ذهن....
يك شنبه امتحان آمار دارم :( ...قول ميدم بعد از امتحانم در اين باره بنويسم.
يك شنبه امتحان آمار دارم :( ...قول ميدم بعد از امتحانم در اين باره بنويسم.
ديشب دوباره خودم را خواب مي ديدم
در آسمان پر مي كشيدم
و لابه لاي ابرها پرواز مي كردم
و صبح چون از جا پريدم
در رختخوابم
يك مشت پر ديدم
گرم و پراكنده
يك مشت پر
پايين بالش نفس ميزد
آن گاه با خميازه اي ناباورانه
بر شانه هاي خسته ام دستي كشيدم
بر شانه هايم
انگار جاي خالي چيزي...
چيزي شبيه بال
احساس مي كردم!
از:آيينه هاي ناگهان
در آسمان پر مي كشيدم
و لابه لاي ابرها پرواز مي كردم
و صبح چون از جا پريدم
در رختخوابم
يك مشت پر ديدم
گرم و پراكنده
يك مشت پر
پايين بالش نفس ميزد
آن گاه با خميازه اي ناباورانه
بر شانه هاي خسته ام دستي كشيدم
بر شانه هايم
انگار جاي خالي چيزي...
چيزي شبيه بال
احساس مي كردم!
از:آيينه هاي ناگهان
Thursday, April 25, 2002
Wednesday, April 24, 2002
Somebody has to go polish the stars
They're looking a little bit dull.
Somebody has to go polish the stars
For the eagles and starlings and gulls
Have all been complaining they're tarnished and worn
They say they want new ones we cannot afford.
So please get your rags
And your polishing jars
Somebody has to go polish the stars.
by:Shel SilverStein
Tuesday, April 23, 2002
يك سوال:
چرا من به عنوان يك دختر,تو ميدان شهرك غرب كمتر از ميدان رسالت امكان داره واسم مشكل پيش بياد؟
چون مردم شهرك پولدراترند؟....
مگه پول فرهنگ مياره؟
چون اونها باسوادترند؟....
مگه چگالي تحصيلكرده ها تو شهرك بيشتره؟
چون.... ؟؟؟
من عقلم قد نميده!
گير دادم به ميدون رسالت و ول كن هم نيستم :D
چرا من به عنوان يك دختر,تو ميدان شهرك غرب كمتر از ميدان رسالت امكان داره واسم مشكل پيش بياد؟
چون مردم شهرك پولدراترند؟....
مگه پول فرهنگ مياره؟
چون اونها باسوادترند؟....
مگه چگالي تحصيلكرده ها تو شهرك بيشتره؟
چون.... ؟؟؟
من عقلم قد نميده!
گير دادم به ميدون رسالت و ول كن هم نيستم :D
Monday, April 22, 2002
امروز واسه اولين بار به نفس عمل "گدايي" فكر كردم.
مثل هرروزكه از ميدان رسالت رد ميشم,از بين جمعيت خودم رو رد ميكردم و در عين حال كه مواظب كيفم بودم و متلك هايي كه حالاديگه قسمتي از روزم شدند رو نوش جان مي كردم....
...آخ!اگه يك لحظه ديرتر متوجه شده بودم پامو گذاشته بودم رو خانمي كه وسط پياده رو نشسته بود!
مثل همه گداها...چادر مشكي پاره اي به سر داشت... وسط پياده رو پايش را دراز كرده بود و يك سري كيسه و گوني هم دور و برش.
منتها همين خانم واسه اولين بار منو به فكر فروبرد...عميق.
خيلي ها اونقدر احساس شخصيت و بزرگي مي كنند كه با وجود تمام كمبودهاي مادي كه به اونها فشار مياره حاضر نيستند حتي از نزديكترين اطرافيانشون كمك بخوان و بعضي ها...!؟
من كه هر چي وايسادم و اين خانم را برانداز كردم دليلي واسه ترحم نديدم!(از اينجا ميشه نتيجه گرفت كه اين خانم خيلي حرفه اي نبوده!)
تا حالا به نفس عمل دست دراز كردن جلوي كسي فكر نكرده بودم.يك لحظه خودم را تو اون وضع تصور كردم...واي خداي من!
چطور يك موجود كه حداقل اسمش انسانه كارش به جايي مي رسه و اونقدر شخصيت و غرورش (كه حداقل بايد ناشي از اين باشه كه تنها موجود متفكر روي زمينه)واسش كمرنگ بشه كه جلوي اينهمه از مردم....!چطور ممكنه؟يك آدم بايد چه سيري را طي كنه تا به اونجا برسه؟
يعني "نياز"صرف همچين قدرتي داره؟
مثل هرروزكه از ميدان رسالت رد ميشم,از بين جمعيت خودم رو رد ميكردم و در عين حال كه مواظب كيفم بودم و متلك هايي كه حالاديگه قسمتي از روزم شدند رو نوش جان مي كردم....
...آخ!اگه يك لحظه ديرتر متوجه شده بودم پامو گذاشته بودم رو خانمي كه وسط پياده رو نشسته بود!
مثل همه گداها...چادر مشكي پاره اي به سر داشت... وسط پياده رو پايش را دراز كرده بود و يك سري كيسه و گوني هم دور و برش.
منتها همين خانم واسه اولين بار منو به فكر فروبرد...عميق.
خيلي ها اونقدر احساس شخصيت و بزرگي مي كنند كه با وجود تمام كمبودهاي مادي كه به اونها فشار مياره حاضر نيستند حتي از نزديكترين اطرافيانشون كمك بخوان و بعضي ها...!؟
من كه هر چي وايسادم و اين خانم را برانداز كردم دليلي واسه ترحم نديدم!(از اينجا ميشه نتيجه گرفت كه اين خانم خيلي حرفه اي نبوده!)
تا حالا به نفس عمل دست دراز كردن جلوي كسي فكر نكرده بودم.يك لحظه خودم را تو اون وضع تصور كردم...واي خداي من!
چطور يك موجود كه حداقل اسمش انسانه كارش به جايي مي رسه و اونقدر شخصيت و غرورش (كه حداقل بايد ناشي از اين باشه كه تنها موجود متفكر روي زمينه)واسش كمرنگ بشه كه جلوي اينهمه از مردم....!چطور ممكنه؟يك آدم بايد چه سيري را طي كنه تا به اونجا برسه؟
يعني "نياز"صرف همچين قدرتي داره؟
Sunday, April 21, 2002
Proof that girls are evil:
Fitrst we state that girls require time and money
Girls=time*money
And as we all know Time is Money:
Time=Money
So
Girls=money*money= ^2
And because money is the roof of evil so:
Money= (evil^1/2)
And:
Girls=(evil^1/2 )^2
Girls=evil
--------------------------------------------------------
Proof that men are worse than women:
First we state that:
Men=Time*Money*Girls*Sex
And as we talked about:Time is Money,So:
Men=(money)^2*Girls*Sex
Ans as we know men wants girls for sex So:
And as we proofes that Gilrs are Evil:
Men=(Money)^2*(Evil)^2
And because money is the roof of evil:
Men=(Evil^1/2 )^2*(Evil)^2
So:
Men=(evil)^3
So men is worse than Evil :D
Fitrst we state that girls require time and money
Girls=time*money
And as we all know Time is Money:
Time=Money
So
Girls=money*money= ^2
And because money is the roof of evil so:
Money= (evil^1/2)
And:
Girls=(evil^1/2 )^2
Girls=evil
--------------------------------------------------------
Proof that men are worse than women:
First we state that:
Men=Time*Money*Girls*Sex
And as we talked about:Time is Money,So:
Men=(money)^2*Girls*Sex
Ans as we know men wants girls for sex So:
And as we proofes that Gilrs are Evil:
Men=(Money)^2*(Evil)^2
And because money is the roof of evil:
Men=(Evil^1/2 )^2*(Evil)^2
So:
Men=(evil)^3
So men is worse than Evil :D